ورود اعضاء |
۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
درباره ما
واحد های سازمانی
طرح و پروژه ها
طرح احياي 550 هزار هكتار اراضي استانهاي خوزستان و ايلام
طرح توسعه آبزي پروري
طرح برق دار كردن چاههاي كشاورزي
طرح مبارزه با ريز گرد ها
طرح تدوين كتاب مرجع 550 هزار هكتاري
آرشیو پروژه های تکمیل شده
تصاوير و فيلم هاي منتخب
طرح آب و خاك
طرح توسعه آبزي پروري
طرح برق دار كردن چاه هاي كشاورزي
طرح مقابله با گرد و غبار
جهاد كشاورزي در رسانه ها
پيام نصر
كشاورزي از نگاه مطبوعات
سايتهاي مرتبط
تماس با ما
English
دوباره تلاش کنید
EN
1397/02/04
گزارش ميداني «شرق» از 46 هزار هكتار احياي اراضي در ايلام مناقشه پنهان بين 2 وزارتخانه
گزارش ميداني «شرق» از 46 هزار هكتار احياي اراضي در ايلام
مناقشه پنهان بين دو وزارتخانه
36سال قبل به فاصله دو عمليات در فروردين و بهمن 1361 بيش از 60 هزار نفر جان خود را در اين خاك از دست دادهاند. تا چشم كار ميكند، تپهماهور است و در دوردست شعلههاي آتش از سه دكل نفتي، افق را ميشكافند. نام «فكه» را پيشازاين در مستندهاي تبليغي يا از زبان آنها كه مسافر سفرهاي «راهيان نور» بودهاند، شنيدهايم؛ اما اين بار نه براي ديدن سرزميني جنگي؛ بلكه براي ديدن سرزميني پس از جنگ آمدهايم. اينجا قسمتي از طرح احياي 550 هزار هكتار اراضي خوزستان و ايلام است كه ميخواهد از جنگ بگذرد؛ اگر بتواند؛ اما جنگ هنوز جزئي از اين خاك است. حتي اگر بتواني خاكريزهاي فرسوده بهجامانده از روزهاي خونين اين خاك را كه در دو سوي جاده رها شدهاند، ناديده بگيري، سكوتي كه بر اين دشت سايه انداخته، ميتواند به يادت بياورد كه سالها قبل، اين زمين، پيش از آنكه تانكها از زمين و خمپارهها از آسمان بر آن بريزند، اينچنين جولانگاه بادها و ماسهها نبوده است. حالا در كنار همه آنها كه تلاش ميكنند يادگارهاي آن روزها را در موقعيتهاي مختلف منطقه با تأسيس حسينيه و بناهاي تاريخي زنده نگه دارند، كشاورزاني هم هستند كه تلاش ميكنند راه خودشان را براي حيات زمينهاي كشاورزيشان پيدا كنند. طرحي كه قرار است 46 هزار هكتار از اراضي جنوب ايلام را احيا كند.
جنگ، آب، گندم
بهمن 1361 پنج روز جنگ تنبهتن در اين تپهماهورها جان 10 هزار نفر را گرفت. چند ماه قبل در يكي از خاكريزها بقاياي سه جوان از 120 نفري كه از اين خاكريز برنگشتهاند، از دل خاك بيرون كشيده شده. يكي از آنها عراقي بوده و ديگري ايراني، هويت نفر سوم هنوز مشخص نشده. جوان ايراني 17، 18ساله بوده و در جيبش يك برگه مرخصي امضاشده يافتهاند كه ميتوانسته او را به ساري مازندران برساند. اين فاصله هزار كيلومتري از زمينهاي سرسبز مازندران تا اين خاك، فاصله بين حيات و مرگ است. زمين كه بميرد، گندم ميميرد و گندم كه بميرد، كشاورز بايد كوچ كند؛ اما كشاورزان اينجا نه با مرگ زمين كه با جنگ، رفتني شدهاند. يكي از آنها كه حالا سرِ زمينش برگشته، 18سال در شوش زندگي كرده. ميگويد «جنگ كه شد، آواره شديم. گندم ميكاشتيم و دامداري ميكرديم؛ اما با جنگ همه را رها كرديم و رفتيم. بعد كه خواستيم برگرديم، ممنوع بود. ميگفتند جنگ است و نميشود. در شوش ماندگار شديم و همانجا زندگي كرديم؛ اما حالا دو سال است برگشتهايم. زمينهايمان را يك سال از ما گرفتند و اين لوله را كشيدند. حالا امسال ميخواهيم دوباره گندم بكاريم». اين سرنوشت مشترك بسياري از ساكنان فكه، دشت عباس و عين خوش است. طرح احياي اراضي جنوب ايلام كه 50 هزار هكتار است از چند سال قبل شروع شده؛ اما سابقهاش به دهه 70 برميگردد. در آن سالها قول دادهاند كه به اين مناطق آب برسانند و اين طرح برزمينمانده در چند سال اخير آغاز شده. طرحي كه قرار است زمينهاي جنوب ايلام را بارور كند؛ اما انگار جهاد كشاورزي همينطور كه زمينها را با انواع روشهاي آبياري احيا ميكند، مشغول جنگي پنهان با وزارت نيرو بر سر آب است. آبي كه اگر باشد، اين طرح هست و اگر نباشد، اين طرح هم نيست.
آب؛ مسئله اين است
جنگ آب فقط جنگ كشاورزان بر سر حقابه نيست. اين جنگ در سطوح بالاتري هم جريان دارد و كارشناسان در بخشهاي مختلف را به جان هم انداخته است. يك سوي ماجرا كارشناساني هستند كه درباره ميزان ذخيرههاي آبي كشور هشدار ميدهند و البته بسياري از آنها با حضور بهعنوان كارشناس در تعريف پيوستهاي محيطزيستي پروژهها ساكت ميشوند و در سوي ديگر كارشناسان ديگري كه طرحهاي جديدي را براي استفاده از آب پيشنهاد ميكنند و بر ادامه آن تأكيد دارند. دراينبين هركس كه صداي بلندتري دارد، بيشتر به نتيجه ميرسد و آنها كه زبان مردم را نميدانند، كمتر فرصت حيات پيدا ميكنند. كشاورزي دراينبين نوك پيكان حملات است و بسياري به حق تأكيد ميكنند روشهاي قديمي كشاورزي در ايران يكي از مهمترين دلايل ضربه به منابع آبي كشور است. بااينحال همه ماجرا اين نيست. بسياري از آنها كه كشاورزي را به مصرف بيرويه آب متهم ميكنند، در برابر افتتاح طرحهاي آب بر صنايع سنگين فولاد و پتروشيمي مانند آن در مناطق كويري به كلي ساكت هستند. اين استاندارد دوگانه در اعتراض به سياستهاي آبي كشور شايد نشانه مهم آن باشد كه هنوز هم بحران آب، براي بسياري از چهرهها نه هشداري كارشناسي از سر دلسوزي؛ بلكه ابزاري براي تسويهحسابها يا جنگ تبليغاتي براي كسب سهم آب بيشتر براي بخشهاي اقتصادي مختلف كشور است. اينچنين است كه حالا همه ميدانيم مصرف آب در بخش كشاورزي زياد است؛ اما كمتر ميشنويم كه صنايع آببري مانند فولاد كه اتفاقا از كانونهاي توزيع رانت در كشور نيز هست، ميتواند همانقدر به منابع آبي كشور آسيب بزند و همينجاست كه صداي توقف كشاورزي از هر سو شنيده ميشود؛ اما هيچكس نگران افتتاح پياپي صنايع فولاد تازه نيست. اين جدال مداوم است كه بحث تأمين آب براي طرحهاي احياي اراضي خوزستان و ايلام را پرحاشيه كرده و كار را تا آنجا پيش برده كه هيچكس نميداند آينده اين طرح بزرگ چه خواهد بود. با يكي از پيمانكاران مجري شبكه آبياري و زهكشي كه صحبت ميكنيم، ميگويد «به ما گفتهاند وزارت نيرو تعهد كرده يك سال آب زراعت اين مناطق را تأمين كند و پس از آن را نميدانيم». اين بياطلاعي از سرنوشت طرحي كه يكونيم ميليارد دلار بودجه برايش در نظر گرفته شده، ميتواند پشت هر ناظري را بلرزاند؛ اما كشاورزان اميدوارند كه آب به آنها هم برسد. يكي از آنها كه چاه آب دارد، ميگويد «قبل از اين 20 هكتار زمينم را با اين چاه آب ميدادم. يك دوره نكاشتم و زمينم را به «طرح رهبري» دادم كه برايمان لوله بكشند. حالا 100 هكتار گندم كاشتهام». روش آبياري تيپ را جهاد نصر در مزرعه او اجرا كرده و آنطور كه پيرمرد ميگويد حالا يكپنجم گذشته موتور چاهش را روشن ميكند. همه كشاورزان اما به خوششانسي او نيستند. آنها زمينهايشان را كه توسط جهاد كشاورزي به اين شبكه متصل شده، تحويل گرفتهاند اما هنوز آبي براي كاشت ندارند. برخي از آنها از چاهها آب ميكشند و محصولات مختلفي مثل گندم، يونجه، ذرت، هندوانه، طالبي و... ميكارند اما آنها كه زمين بيشتري دارند، عملا بايد منتظر آب بمانند. اين طرح مانند طناببازي در ارتفاعي بسيار بالاست و آب، نقش چوب تعادل طناببازي را دارد كه اگر نتواند درست راه برود، سقوط ميكند، سقوطي كه كل طرح را به نيستي ميكشد. با اين حال كشاورزاني كه آب دارند، از افزايش حجم توليدشان آنقدر راضي هستند كه به نظر نميرسد به همين راحتي حاضر باشند از اين زمينها دست بكشند.
چه ميشود؟
وقتي اين طرح شروع شد، هنوز بحث آب داغ نبود. در آن سالها مديراني كه تا نوك دماغشان را هم به سختي ميبينند، عملا تلاشي براي جلوبردن آن نكردند و امروز چاههايي كه سالها به بدترين شيوه ممكن بهرهكشي شدهاند، نايي براي پاسخگويي به نياز كشاورزان ندارند. در اين بين طرح توسعهاي كه براي زيركشتبردن زمينهاي كاشت نشده آغاز شده، در كنار زمينهايي كه پيش از اين نيز كشت ميشدند، قرار است توليد كشاورزي كشور را بالا ببرند و شايد از آن مهمتر، ساكنان آواره از جنگ را به سرزمين اصلي برگردانند. اين نكتهاي است كه براي درك اهميت اين طرح مهمتر از افزايش توليد آن است. مردم بايد به مرز برگردند و در زمينهايي ساكن شوند كه پيش از اين زندگي ميكردهاند اما با كدام آب؟ يكي از كشاورزان كه سالها در دوبي كارگري كرده، حالا به دشت عباس برگشته تا 100 هكتار زمين پدرياش را بكارد. او ميگويد وقتي خبر اجراي اين طرح را شنيده برگشته تا كشاورزي كند اما نگران آب است. اين مالكان كه زمينهاي بزرگتري دارند، شانس بيشتري هم براي جلوبردن كارهايشان دارند. با يكي از پيمانكاران كه حرف ميزنم، ميگويد «خوششانس» بوده كه همه زمينهايي كه به او سپردهاند، دست مالكان بزرگ بوده. او بيش از دو هزار هكتار زمين را براي كاشت به روش سنترپيوت آماده كرده كه 10، 15 مالك بيشتر ندارد. اين ويژگي از آن جهت به نفع اوست كه گرفتار درگيريهاي مالكان زمينهاي كوچك نميشود. مسئلهاي كه برخي ديگر از پيمانكاران با آن روبه رو هستند. در عين خوش با خانهاي روبه رو ميشويم كه وسط زمينهاي كشاورزي ساخته شده. مالكش جواني است كه ميگويد به او زميني براي كشت ندادهاند و شاكي است كه سهمش را از زمينها ميخواهد. برادران و پدرش زمين خود را گرفتهاند اما گويا او در يك درگيري خانوادگي سهمش را از دست داده و پيمانكاران هم وارد دعواي خانوادگي آنها نميشوند. ميگويد «ايران و عراق كه سر يك چاه نفت دعوايشان شد، 10روزه حل كردند. من 10 سال است در اين دعوا هستم اما به من زمين نميدهند». او اما هنوز اميدوار است كه زميني به او برسد و همين اميدواري است كه باعث شده به شكل اغراقشدهاي بومي شود، آنچنان عميق كه خانهاي در ميان زمينها بسازد. پيمانكاران درگيريهاي ديگري هم دارند. جنگ اگرچه سالها پيش تمام شده اما هنوز اينجا زنده است. كل محدوده يك بار توسط نيروهاي مخصوص براساس نقشههايي كه از جنگ برجا مانده مينروبي شدهاند اما هنوز هم گهگاه و در طول عمليات زهكشي و توسعه شبكه دستگاههاي حفاري روي مين ميروند. به جز مينها و خمپارههاي عملنكرده، بحث خاك هم هست. برخي پيمانكاران كه خاك زمين تحت قراردادشان توسط كارشناسان تأييد نشده، مجبور شدهاند زمينهاي ديگري را براي اجراي طرح تحويل بگيرند كه كار را عقب انداخته است. در كنار آن، زمينهايي كه تحويل تشكلهاي كشاورزان خرد شده نيز نگرانكننده هستند. آيا آنها با هم كنار خواهند آمد؟ آيا درگير همه آنچه تعاونيهاي روستايي را پيش از اين به شكست كشاند، نخواهند شد؟ آيا ميتوانند در كنار هم كشاورزي كنند؟ آيا آموزشهاي لازم براي بهرهبرداري از اين سامانههاي آبياري را ديدهاند؟ آيا ميتوانند از تجهيزات و تأسيساتي كه برايشان ساخته شده استفاده كنند؟ اين سؤالاتي است كه پاسخ آن را زمان مشخص ميكند اما سؤال مهم همچنان اين است؛ آب براي كشاورزي وجود خواهد داشت يا نه؟ اين همچنان سؤال اصلي است.
بازي بزرگان
برخي از روشهاي آبياري كه در اين مناطق اجرائي شده عملا هرگز با پول كشاورزان قابل اجرا نبوده است. همين موضوع باعث شده آنها كه در محدوده زمينهاي اين طرح قرار ميگيرند، حاضر باشند يك سال كشاورزي نكنند تا اين طرح در زمينشان اجرا شود. از سوي ديگر برخي از مجريان طرح هم دل خوشي از اين رايگانبودن همه چيز ندارند. يكي از آنها ميگويد «قبلا 60 درصد هزينههاي چنين طرحهايي را خود كشاورزان ميدادند. بعدا همينطور سهم كشاورزان كم شد و به مرحلهاي رسيد كه 85 درصد هزينهها را دولت ميداد و 15 درصد را كشاورزان با وامي كه از بانك كشاورزي ميگرفتند، پرداخت ميكردند. اين سهم 15درصدي باعث ميشد كشاورزان مشاركت جديتري بكنند و بيشتر مراقب تجهيزاتي باشند كه در زمينهايشان نصب ميشده اما حالا همه چيز رايگان شده و به نظر من اين خوب نيست چون كشاورزان ارزش واقعي اجراي طرح را متوجه نميشوند». اين نگاهي است كه به نظر ميرسد بين برخي كارشناسان ديگر هم وجود دارد اما شجاعت ابراز آن را ندارند. با اين حال كشاورزان كاملا توجيه شدهاند كه نبايد حتي يك ريال به كسي بابت اين طرح پول بدهند. غول ديوانسالاري اما انگار همچنان مايل است به جاي سروكلهزدن با كشاورزان، در بازي بزرگان شركت كند. شايد همين ميل پنهان به حضور در بازي بزرگان است كه پاي شركتهاي وابسته به نهادهاي بزرگ را هم به اين طرح باز كرده است. در يكي از زمينها دستگاههاي عظيم سنترپيوت آماده استفاده شدهاند. 19 دستگاه مانند دستگاهي كه در مزرعه ميبينم تهيه شده تا چندين هكتار زمين در اختيار مجموعه اتكا را آبياري كند. پنج ميليارد تومان خرج اين دستگاهها شده و اين يعني شانسي براي كشاورزان كوچك وجود ندارد تا اين روش آبياري را در زمينهايشان داشته باشند.
كار به كجا رسيده؟
از طرح بزرگ 550 هزارهكتاري، 55 هزارهكتار آن در ايلام است؛ زمينهايي كه در بخشهاي مختلف عينخوش، دشت عباس و فكه تقسيم شدهاند و يدالله شمايلي، مدير مؤسسه جهاد نصر، ميگويد تا تيرماه فاز نخست آن كه 46 هزار هكتار است به بهرهبرداري كامل ميرسد. او ميگويد قرار است در اين مناطق گندم، جو، ذرت و كلزا كاشته شود و 650 ميليارد تومان از اعتبار 800 ميلياردتوماني آن نيز هزينه شده است. 20 هزار هكتار اين زمينها كه در محدوده دشت عباس است از چاههاي منطقه تغذيه خواهند شد و سد كرخه نيز آب باقي زمينها را تأمين ميكند. چندين تعاوني مختلف از كشاورزان نيز تشكيل شده تا اين زمينها را تحويل بگيرند و با همكاري هم بكارند.
چه كسي طناب باز را هل ميدهد؟
در فكه اگر روي يك بلندي بايستي ميتواني زمينهايي را ببيني كه زندگي، جنگ، خون و خمپاره و آوارگي را به خود ديدهاند، اما حالا با ميلياردها تومان هزينه آماده كشاورزي هستند؛ زمينهايي كه قرار است حيات را به اين منطقه برگردانند، اما به همان اندازه كه آماده شكوفايي هستند مستعد نابودي نيز هستند. اگر آن پيوستهاي اجتماعي و محيطزيستي كه لازمه حياتي چنين طرحهايي هستند بهدرستي تعريف و اجرا نشوند، اگر آب به اين زمينها نرسد و اگر كشاورزان ندانند كه بايد با اين امكانات چطور كار كنند، طرحي چنين عظيم به شكستي بزرگ تبديل ميشود و اگر آنچه بايد انجام شود، بهدرستي انجام شود، ميتوانيم اسمش را انقلابي در كشاورزي جنوب غرب كشور بگذاريم. زمان نشان خواهد داد به كدام سو ميرويم.
منبع خبر:
روزنامه شرق
نویسنده:
تعداد بازدید:
163
Powered by
Dorsa
Portal